قربونت برم حضرت رقیه با اون دستای کوچیکت حاجت همرو میدی.الهی من دورت بگردم😭😭یه روز قبل شهادت حضرت رقیه تصمیم گرفتم سفره ی حضرت رقیه پهن کنم ما همیشه تو خونمون و خونه ی مادر شوهرم همیشه ماه محرم ،صفر ،تولد امام زمان و....مراسم داریم همیشه هم کمک کردم ولی تا حالا تو خونه ی خودم اونم دست تنها بخوام حلوا و شله زرد و اش درست کنم نکردم اون شب تا صبح از استرس نخوابیدم .صبح زود پاشدم رفتم خرید دوست داشتم همه ی وسایل با پول پسانداز خودم بخرم و همرو خودم آماده کنم و همه چی بخرم .رفتم خرید تا ظهر همه چیز رو خریدم .وسایل اش.شله زرد.حلوا .فطیر.نون.سبزی .خرما .حتی چای و قندم خریدم چون دوست داشتم هرچی دارم اون روز خرج کنم برای دختر سه ساله ای امام حسین😭😭همه چی تا ظهر آماده شد حتی منتظر نشدم همسرم بیاد با ماشین بریم بخریم من زانوم چند سال پیش آسیب دیده زیاد نمیتونم سرپا بمونم ولی اون روز برام مهم نبودهرچی دردم شدید می شد.نهار بچه ها رو آماده کردم بعد نهار شروع کردم .حلوارو آماده کردن و شله زرد و آماده کردن و اش آخر شب پختم تا صبح بپزه .سبزی و بقیه چیزا .حتی شام هم آماده کردم برای مادر شوهرم چون میومد سرمیزد شام دعوتش کردم با دوستش که خونشون بود بلخره تا صبح ساعت ۶ تموم شد و چند ساعت خوابیدم.ما خونمون کوچیک هست با بچه ها شمردم ۳۸ نفر میشدن .ولی من همه چیز رو دو برابر کردم تا همه چیز خوب باشه .ساعت دو که مهمونا اومدن فکر کن هر کی تو کوچه و خیابون شنیده بودن اومدن خونمون ومجبور شدیم مهمونا برن خونه ی مادر شوهرم تو یه واحد زندگی می کنم .ماشاالله کل خونه ی مادر شوهرم پر شد حتی بعضی ها رو نمیشناختم چون مادر شوهرم همیشه مراسم داره هرکی شنیده بود اومده بود ولی خدارو شکر همچین برکتی داشت به همه رسید فقط خودم فکر کنم هیچی نخوردم.اخرسرم به دخترا گل سر هدیه دادم چه قدر خوشحال شدن و ذوق داشتن حتی پسربچه ها هم می خواستن.همه ی شما رم دعا کردم.ان شاالله خود حضرت رقیه قبول کنه ازم.امین
...